شروع قصه بازارها از سرمایه گذاری سنتی و بازار بورس
شروع قصه بازارها از سرمایه گذاری سنتی و بازار بورس
در گذشته های دور زندگی رنگ و بوی دیگری داشت، اصولا مردمان به چند دسته تقسیم میشدند که طبقه اجتماعی آنان را مشخص میکرد. دسته ای برای خودشان مشغول به کار و فعالیت بودند و به نوعی کارآفرین بودند، و عده دیگری بودند که نزد این کارآفرینان کار میکردند و سطح مالی خوبی نداشتند.
هرکسی که پولی داشت در قلک خود پس انداز میکرد و یا سکه میخرید و زیر بالشت خود میذاشت و شب ها با خیالی راحت میخوابید که پولم زیر سرم هست. اما کسی فکر نمیکرد که با این پولی که زیر بالشت هست چه کارهای بزرگی میشود انجام داد؟ چه کسب و کارهایی میشود راه انداخت و چه ادیسون و انیشتین هایی را تربیت کرد. آنان که کسب و کار داشتند پول درمیاوردند و خرج میکردند و اضافی آن را در بالشت خود پس انداز میکردند و یا زمین دیگری میخریدند و آنان که نداشتند هم که هیچ.
کار برخی افراد هم در بازارها تجارت بود، یعنی اینکه چیزی را بخر صبر کن گران شود و بعد بفروش. برنج بخر وقتی قیمت افزایش یافت بفروش. گندم بخر و در شهر دیگری بفروش.این کار تجار بود. آنها پول زیادی داشتند و هرچی میخواستند میتوانستند بخرند. این ها اصولا از سرمایه گذاری سر درمیاروردند و زیاد به قلک اعتقادی نداشتند. اما سرمایه گذاری داریم تا سرمایه گذاری.
پس از چند مدت افرادی از فرزندان همان کارگرها آمدند و ایده هایی دادند و تجارتی راه انداختند، با همان پول های در قلک، اما برای گسترش کارشان نیاز به پول بیشتری داشتند.نیاز به سرمایه بیشتری داشتند.
پس تاجران فکری کردند و مقداری از پول خود را به این افراد دادند تا با آن کار کنند و بیشتر پول دربیاورند و از سود این کار به آن ها هم برسد. پول را دادند و برگه شراکت را دریافت کردند. اگر شرکت رشد میکرد این ها هم رشد میکردند و اگر شرکت ورشکست میشد پول آن ها هم میرفت، بدون هیچ تضمینی.
آن ها موفق شدند و در آن زمان گنجینه های طلای زیادی به دست آوردند و مردم به سرمایه گذاری علاقه شدند. اما باقی کارآفرینان پول را که دریافت میکردند کلاه ملت را برمیداشتند و میرفتند و بیچاره مردم. پس حاکم دستور داد که این نوع شراکت ممنوع است. و بازاری به وجود آورد که در آن کارآفرینان سهام خود را عرضه میکردند. تاجران و مردم عادی سهم را خریداری میکردند. این بازار بازار بورس نام گرفت که هم اکنون در تمامی دنیا هست.
شما شرکت فیسبوک و یا اپل را کارآفرینی تصور کنید که برای گسترش عجیب شرکت خود نیاز به پول زیادی دارد و سهام خود را در بازار بورس عرضه میکند، و مردم و تاجران سهام آن ها را میخرند و برگه شراکت را دریافت میکنند و شرکت هر سال به آن ها سودی از درآمد خود میدهد و اگر شرکت درآمدی نداشت و قیمت آن صفر شد شرکا ورشکست میشوند ، و یا اگر خواستند میتوانند به دیگران بفروشند.
اما این تمام ماجرا نیست؟ این بازار بازاری بود که صدهای سال پیش ایجاد شد و ایرادهای زیادی داشت، اما برای شروع و پایه خوب بود. امروزه معاملات جدید و مشتقه حرف اول را میزنند. اما آنها چیستند؟ آیا دوست داری سهامدار شرکتهایی همچون اپل، فیسبوک، گوگل و … بشی
منبع : نیکو تحصیل
https://us.community.sony.com/s/profile/0054O000009jUAi?language=en_US |